نامهي برانكو ايوانكوويچ خطاب به سران فوتبال و مردم ايران؛
نسل جوان وبالندهاز بازيكنان بااستعداد، مايه مباهات است
در جام جهاني با روح و قلبمان بازي كرديم
برانكوايوانكوويچ، سرمربي سابق تيم ملي فوتبال ايران، اين روزها دوران آرامي را سپري ميكند. او پس از پنج سال حضور پر فراز و نشيب در ايران، دركنار خانوادهاش در زاگرب به امورعادي زندگي ميپردازد اما، شكايت سران فدراسيون فوتبال ايران از برانكو، او را با چالش جديدي روبهرو كرده است.
برانكوايوانكوويچ در نامهاي كه متن آن در زير آمده است ، بار ديگر ايران را وطن خود ناميد و آرزو كرد كه روزي بار ديگر “دوستان قديمي“ خود را در ايران ببيند.
متن كامل ترجمهي نامهي برانكو ايوانكوويچ به اين شرح است:
« جناب آقاي هاشمي، رياست محترم؛
دكتر دادكان عزيز؛
اعضاي عزيز تيم ملي و دوستان گرامي؛
آنچه كه پنج سال پيش به هنگام ترسيم مسير موفقيتآميز تيم ملي در آتيه با خود عهد كرده بوديم، فدا كردن روح و قلبمان و آنچه كه خداوند به عنوان دانش و استعداد به ما ارزاني داشته بود تا بدين طريق هر آنچه ميسر است، براي توفيق تيم ملي وملت بزرگ ايران انجام دهيم؛ ضمن آنكه فراموش نميكنيم كه در اين راه درسهاي زيادي آموختيمكه ميتواند تكيهگاه ما در زندگي باشد. درسهايي كه از فوتبال به عنوان يك بازي گرفته شد. بازيايي كه آن را با روح و قلبمان انجام داديم، به اين اميد كه قلب و روح ملت بزرگ ايران را شادي بخشيم.
هر يك از ما حق دارد و بايد به اين دوره از كار و زندگي خود نقادانه بنگرد، تا درسهاي آن را چراغ راه قرار دهد. ولي دوستان من؛ فراموش نكنيم كه در اين جهان، زندگي تنها از عوام مادي و قابل شمارش و سنجش تشكيل ميشود. آنچه كه ارزشي فراتر از ماديات دارد عشق، روياها، آمال و آرزوهاي ماست. ما در ابتداي كار راهي را براي خود ترسيم كرديم و آرزوهايمان را شكل داديم. بياييد با هم مروري كنيم، آنچه را كه روزي روياهايمان بود. مروري از سال 2001 و آنچه كه دست در دست هم بدست آورديم:
- مدال طلاي بازيهاي آسيايي بوسان
- فتح جام بين قارهاي
- مدال طلا و برنز مسابقات غرب آسيا
- مدال برنز جام ملتها آسيا در چين
- صعود به مرحله نهايي جام جهاني 2006 آلمان و حضور آبرومندانه در آن و مهمتر از تمام اينها، آنچه كه به عنوان ميراث به فوتبال ايران رسيد و ياري من مايهي مباهات، محسوب ميشود. يعني نسل جوان و بالنده از بازيكنان با استعداد كه آينده درخشان فوتبال ايران را تضمين ميكنند.
عاجزانه ازعزيزاني كه بعد از ما قدم در اين راه ميگذارند، خواهش ميكنم كه اين ميراث و گنجينهي گرانمايه را پاس بدارند و از آن به بهترين شكل ممكن بهره ببرند.
در اين ميان جا دارد، بار ديگر از شما دوستان عزيزم، آقاي دكتردادكان، همايون شاهرخي، حسين فركي، احمد سجادي، ابراهيمي پاك، رضا چلنگر و بسياري ديگر كه من را در اين مسير دشوار ياري دادند، تشكر كنم و اين سپاس نه تنها به خاطر كمك و همياري شما بلكه به خاطر برخورد صميمانه و پذيرش من با آغوشي باز است كه باعث شد، احساس در وطن بودن در جان من ريشه كند و ايران را وطن دوم خود بدانم.
در آخر اقرار ميكنم كه تصميم به ترك موطن دوم و جايي كه پنج سال در آن بودهاي هميشه سخت است اما، تحمل سختي گاهي لازم است. زندگي جستجوي مبارزات جديد وآمادگي براي مواجهه با آنها است. راه زندگي مملو از چهار راهها است و اگر باز در يكي از اين تقاطعها همديگر را ببينيم، ملاقاتي خواهد بود ميان دوستان قديمي.
انشاءا..
برانكو ايوانكوويچ»
با ورزش از چربي دور شکم بکاهيد
کاهش سلول هاي چربي دور شکم که عامل خطري براي ابتلا به بيماري هاي قلبي و ديابت است ، به اقدام ديگري بيش از کاهش کالري دريافتي نياز دارد.
به گزارش ساينس ديلي ، محققان دانشگاه ويک فارست مي گويند نتايج يک مطالعه پنج ساله نشان مي دهد ورزش نيز بايد به برنامه کاهش چربي شکمي اضافه شود.
ورزش در کاهش اندازه اين سلول ها نقش دارد و شايد روزي به عنوان بخشي از نسخه دارويي براي درمان بيماري هاي مربوط به چربي اين قسمت از بدن، تجويز شود.
همه مي دانيم چاقي عامل خطري براي ابتلا به ديابت و بيماري هاي قلبي است. البته اين بدان معني نيست که همه افراد چاق به اين بيماري ها دچار مي شوند. افرادي که داراي چربي دور شکم هستند، در مقايسه با افرادي که در قسمت لگن و ران چربي بيشتري دارند، در معرض خطري بالاتري براي ابتلا به اين بيماري ها هستند.
چربي دور شکم با سندرم متابوليک (مجموعه اي از علائم که بر احتمال بيماري قلبي و ديابت مي افزايد) ارتباط دارد.
اين سندرم زماني پيش مي آيد که فردي در معرض حداقل سه مورد از موارد زير قرار گيرد:
- چاقي دور شکم
- تري گليسيريد بالا
- مقدار کم کلسترول خوب يا HDL
- افزايش قند خون
براي لاغر شدن شکم، در درجه اول پياده روي تند به مدت نيم الي يک ساعت در روز و سپس ورزش دراز و نشست را توصيه مي کنم. |
اخيرا محققان در مطالعه اي يک عامل خطر موثر در سندرم متابوليک را مورد بررسي قرار داده اند که کمتر به آن پرداخته شده است. اين عامل، اندازه سلول هاي چربي است که زير پوست قرار داشته و چربي زير پوستي ناميده مي شوند.
اندازه اين سلول هاي چربي، ابتلا به ديابت نوع دوم را مستقل از چاق يا لاغر بودن فرد، پيش بيني مي کند.
مطالعات گذشته نشان داده اند که ورزش اندازه سلول هاي چربي را کاهش مي دهد. اما هنوز چگونگي تاثير شدت ورزش طي رژيم غذايي در اين مورد مشخص نشده است.
توصيه هاي کارشناس تغذيه :
براي لاغر شدن شکم، در درجه اول پياده روي تند به مدت نيم الي يک ساعت در روز را توصيه مي کنم؛ مثلاً کفش راحت بپوشيد و مسيري را که با تاکسي يا اتوبوس مي رفتيد با سرعت نسبتاً زياد پياده برويد که در روز 45 دقيقه بشود.
ثانياً در منزل نرمش کنيد. موثرترين ورزش بعد از پياده روي، دراز و نشست است. ورزش دراز و نشست را با روزي 30 تا شروع کنيد و به مرور هر هفته 10 تا بيشتر بزنيد که طريقه درست انجام آن در مطلب " چگونه چربي هاي زائد شکم را از بين ببريم ؟" وجود دارد.
يک ماه هر روز اين اعمال را انجام دهيد و نتيجه را ببينيد. حتماً اول با متر دور شکم خود را اندازه بگيريد تا تغيير اندازه ي آن را متوجه شويد.
قورباغه ها
Once upon a time there was a bunch of tiny frogs.... who
arranged a running competition.
روزی از روزها گروهی از قورباغه های کوچیک تصمیم گرفتند که با
هم مسابقه ی دو بدند.
The goal was to reach the top of a very high tower.
هدف مسابقه رسیدن به نوک یک برج خیلی بلند بود.
A big crowd had gathered around the tower to see the
race and cheer on the contestants....
جمعیت زیادی برای دیدن مسابقه و تشویق قورباغه ها جمع شده بودند...
The race began....
و مسابقه شروع شد....
Honestly,no one in crowd really believed that the tiny
frogs would reach the top of the tower.
راستش, کسی توی جمعیت باور نداشت که قورباغه های به این کوچیکی
بتوانند به نوک برج برسند.
You heard statements such as:
شما می تونستید جمله هایی مثل اینها را بشنوید:
"Oh, WAY too difficult!!"
"اوه,عجب کار مشکلی!!"
"They will NEVER make it to the top."
"اونها هیچ وقت به نوک برج نمی رسند."
or:
یا:
"Not a chance that they will succeed. The tower is too
high!"
"هیچ شانسی برای موفقیتشون نیست.برج خیلی بلند ه!"
The tiny frogs began collapsing. One by one....
قورباغه های کوچیک یکی یکی شروع به افتادن کردند...
Except for those, who in a fresh tempo, were climbing
higher and higher....
بجز بعضی که هنوز با حرارت داشتند بالا وبالاتر می رفتند...
The crowd continued to yell, "It is too difficult!!! No one
will make it!"
جمعیت هنوز ادامه می داد,"خیلی مشکله!!!هیچ کس موفق نمی شه!"
More tiny frogs got tired and gave up....
و تعداد بیشتری از قورباغه ها خسته می شدند و از ادامه دادن منصرف
...
But ONE continued higher and higher and higher....
ولی فقط یکی به رفتن ادامه داد بالا, بالا و باز هم بالاتر....
This one wouldn't give up!
این یکی نمی خواست منصرف بشه!
At the end everyone else had given up climbing the
tower. Except for the one tiny frog who, after a big effort,
was the only one who reached the top!
بالاخره بقیه ازادامه ی بالا رفتن منصرف شدند.به جز اون قورباغه
کوچولو که بعد از تلاش زیاد تنها کسی بود که به نوک رسید!
THEN all of the other tiny frogs naturally wanted to
know how this one frog managed to do it?
بقیه ی قورباغه ها مشتاقانه می خواستند بدانند او چگونه این کا ر رو
انجام داده؟
A contestant asked the tiny frog how he had found the
strength to succeed and reach the goal?
اونا ازش پرسیدند که چطور قدرت رسیدن به نوک برج و موفق شدن رو پیدا
کرده؟
It turned out....
و مشخص شد که...
That the winner was DEAF!!!!
برنده ی مسابقه کر بوده!!!
The wisdom of this story is:
Never listen to other people's tendencies to be negative or
pessimistic.... because they take your most wonderful
dreams and wishes away from you -- the ones you have in
your heart!
Always think of the power words have.
Because everything you hear and read will affect your
actions!
نتیجه ی اخلا قی این داستان اینه که:
هیچ وقت به جملات منفی و مأیوس کننده ی دیگران گوش ندید... چون
اونا زیبا ترین رویا ها و آرزوهای شما رو ازتون می گیرند--چیز هایی که
از ته دلتون آرزوشون رو دارید!
هیشه به قدرت کلمات فکر کنید.
چون هر چیزی که می خونید یا میشنوید روی اعمال شما تأثیر میگذاره
Therefore:
پس:
ALWAYS be....
همیشه....
POSITIVE!
مثبت فکر کنید!
And above all:
و بالاتر از اون
Be DEAF when people tell YOU that you cannot fulfill
your dreams!
کر بشید هر وقت کسی خواست به شما بگه که به آرزوهاتون نخواهید
رسید!
Always think:
و هیشه باور داشته باشید:
God and I can do this!
من همراه خدای خودم همه کار می تونیم بکنیم
Pass this message on to 5 "tiny frogs" you care about.
این متن رو به 5 تا "قورباغه کوچولو" که براتون اهمیت دارند بفرستید.
Give them some motivation!!!
به اون ها کمی امید بدید!!
Most people walk in and out of your life......but FRIENDS
leave footprints in your heart
آدم های زیادی به زندگی شما وارد و از اون خارج میشن... ولی
دوستانتون جا پا هایی روی قلبتون جا خواهند گذاشت
آقا ما سوت بزنیم
برای شبهای عملیات و رفتن به کمین، گشت و شناسایی و مواقع حساس، رزمهای شبانه حکم تمرین و کارورزی داشت. همه توصیه فرماندهان را در این شبها این بودکه بجه ها به هیچ وجه با هم صحبت نکنند، حتی اگر ناچار باشند تا سکوت و خویشتن داری ملکه شان بشود، نه تنها حرف نزدن بلکه تولید صدا نکردند به هر شکل ممکن. برای همین گاهی که اسم کسی را صدا می زدند یا دعوت به صلوات می کردند، صحنه های خنده داری به وجود می آمد.
از جمله در جلسه ای توجیهی به همین منظور دوستی از مسئول رزم شب که تأکید می کرد حتی در گوشی نباید حرف بزنید چون شب صداها خیلی سریع انعکاس پیدا می کند پرسید: آقا اجازه است!، سوت چی، می توانیم بزنیم!
از کتاب فرهنگ جبهه جلد سوم (شوخ طبعی ها) نوشته سید مهدی فهیمی
تقدیم به جانبازان هشت سال دفاع مقدس که حماسه ها افریدند وما در استانه دفاع مقدس هستیم:
| |
حَسِّن خُلقَكَ يُخَفِّفِ اللّهُ حِسابَكَ
اخلاقت را خوب كن تا خداوند حسابت را آسان گرداند
امام علی (ع)
|
تابلو نوشته ها (قسمت اول)
گاهی در جبهه های دفاع از حق در برابر باطل به تابلو نوشته ها، سنگرنوشته ها و لباس نوشته هایی برخورد می کردیم که در بردارنده نوعی طنز و شوخی بود. در این جا گوشه هایی از این تابلو نوشته ها را که بیانگر روحیه رزمندگان سرافراز اسلام در آن شرایط سخت است را با هم می خوانیم:
1- لبخند بزن دلاور. چرا اخم؟!!
2- لطفا سرزده وارد نشوید (همسنگران بی سنگر) (سنگر نوشته است و خطابش موشها و سایر حیوانات و حشرات موذی هستند که وقت و بی وقت در سنگر تردد می کردند.)
3- مادرم گفته ترکش نباید وارد شکمت شود لطفا اطاعت کنید.
4- مسافر بغداد (خمپاره نوشته شده قبل از شلیک)
5- معرفت آهنینت را حفظ کن و نیا داخل (کلاه و سربند نوشته)
6- ورود اکیدا ممنوع حتی شما برادر عزیز (در اوایل میادین مین می نوشتند و خالی از مطایبه نبود.)
7- ورود ترکش های خمپاره به بدن اینجانب اکیدا ممنوع
8-ورود گلوله های کوچکتر از آرپی چی به اینجا ممنوع (پشت کلاه کاسک نوشته بود)
9- ورود هر نوع ترکش خمی از 60،81،120 و کاتی به دست و پا و سر و گردن و شکم ممنوع می باشد.
10- مرگ بر صدام موجی
از کتاب فرهنگ جبهه جلد دوم (تابلو نوشته ها) نوشته سید مهدی فهیمی
تابلو نوشته ها (قسمت دوم)
گاهی در جبهه های دفاع از حق در برابر باطل به تابلو نوشته ها، سنگرنوشته ها و لباس نوشته هایی برخورد می کردیم که در بردارنده نوعی طنز و شوخی بود. در این جا گوشه هایی از این تابلو نوشته ها را که بیانگر روحیه رزمندگان سرافراز اسلام در آن شرایط سخت است را با هم می خوانیم:
11-لبخندهای شما را خریداریم.
12- لطفا پس از رفع حاجت آب بریزید تا کاخ صدام تمیز باشد.
13- ورود برادر ترکش به منطقه ممنوع
14- لطفا وارد میدان مین نشوید.
15- مرگ بر هزاردام این که صدام است.
16- مزرعه نمونه سیب زمینی (تابلو ورودی میادین مین گذاری شده)
17- مشک آهنی (تانکر آب نوشته)
18- من خندانم قاه قاه قاه (این جمله با خط درشت پشت پیراهن شهید مهدی خندان جمعی گردان عمار لشکر 27 نوشته شده بود)
19- من مرد جنگم (الکی من خالی بندم)
20- مواظب باش ترکش کمپوت نخوری (تابلویی بود جلوی در تدارکات در منطقه)
از کتاب فرهنگ جبهه جلد دوم (تابلو نوشته ها) نوشته سید مهدی فهیمی
تابلو نوشته ها (قسمت سوم)
گاهی در جبهه های دفاع از حق در برابر باطل به تابلو نوشته ها، سنگرنوشته ها و لباس نوشته هایی برخورد می کردیم که در بردارنده نوعی طنز و شوخی بود. در این جا گوشه هایی از این تابلو نوشته ها را که بیانگر روحیه رزمندگان سرافراز اسلام در آن شرایط سخت است را با هم می خوانیم:
31- لطفا تک نزنید (روی کفش نوشته شده بود)
32- لطفا خالی نبندید (داخل چادر نوشته شده بود)
33- مسافرکش کربلا (لباس نوشته راننده مینی بوس در خط)
34- می خواهیم بریم کربلا...منم میام...جا نداریم... با تاکسی بیا میدان مین
35- وایسا که اومدم (سینه لباس نوشته ای که پشت آن نوشته بود: بدو که می رسی!)
36- ورود اشیاء داغ مخصوصا ترکش ممنوع (لباس نوشته)
37- ورود پاهای متفرقه اکیدا ممنوع (پوتین نوشته پای شهید)
38- هرکس می خواهد حوری های بهشت را ببیند از این طرف برود (تابلویی بود که فلش آن جهت حرکت به خط مقدم را نشان می داد.)
39- هر که زجرش بیش، اجرش بیشتر.
40- همه از من می ترسند، من از لندکروز (روی تریلی نوشته شده بود)
از کتاب فرهنگ جبهه جلد دوم (تابلو نوشته ها) نوشته سید مهدی فهیمی